به گزارش هفت چشمه به نقل از شبکه اطلاع رساني راه دانا؛ سخنراني حضرت آيتالله خامنهاي، رهبر معظّم انقلاب اسلامي در سالروز ارتحال بنيانگذار انقلاب اسلامي، حضرت امام خميني(ره) به صورت زنده از شبکه يک و خبر سيما و راديو ايران و همچنين صفحات دفتر رهبر معظّم انقلاب در فضاي مجازي پخش شد.
محورهاي بيانات رهبر معظم انقلاب در اين سخنراني به شرح زير است:
- 14 خرداد ديگري فرا رسيد و فضاي عمومي کشور آکنده شد با ياد و خاطره آن شخصيت عظيم، آن مردم بزرگ و رهبر بيجايگزين. آن دل عطوف، آن اراده پولادين. آن عزم سرشار از صلابت. آن ايمان روشن. آن حکيم خردمند و دورانديش.
- ملت و کشور ما امروز و تا آيندههاي دور به نگاهباني از اين ياد و خاطره عزيز احتياج دارد.
- امروز صحبتي که ميخواهم عرض کنم، بحثي است درباره مهمترين ابتکار امام بزرگوار. امام ابتکارات زيادي داشتند لکن اين مهمترين ابتکار امام است که عبارت است از جمهوري اسلامي.
- اين همان مردمسالاري ديني است که زير عنوان جمهوري اسلامي رسميت پيدا کرد.
- بحث را از اينجا شروع ميکنم که در بين نظامهاي انقلابي و نظام هايي که در يکي دو قرن اخير تشکيل شده است، هيچ نظامي را سراغ ندارم که به قدر جمهوري اسلامي درباره آن پيشبيني زوال و فروپاشي شده باشد.
- از روز اول انقلاب،بدخواهان و کساني که نميتوانستند اين پديده عظيم را هضم و تحمل کنند،در داخل و خارج کشور،ميگفتند جمهوري اسلامي تا دو ماه، شش ماه يا يکسال ديگر دوام نميآورد.
- صلابت و قاطعيت امام بزرگوار و پيروزيهاي عظيم ملت ايران در جنگ هشت ساله،اين همهمهها را فرو نشاند. تقريباً در اواخر عمر امام اين همهمهها تمام شد.
- لکن بعد از رحلت امام، بدخواهان باز جان گرفتند و آرزوهاي خود را شروع کردند به گفتن. يک حزب فرسوده قديمي و البته با مدعا در سال 69 بيانيهاي داد و اعلام کرد که جمهوري اسلامي در لبه پرتگاه است.
- چند سال بعد هم باز يک گروه و دستهاي که متأسفانه مسئول هم بودند و جزو نمايندگان مجلس هم بودند در نامهاي اعلام کردند که فرصتي اندک براي جمهوري اسلامي باقي مانده است، يعني همين روزهاست که از بين برود. اين هم گروهي ديگر. تمايلات اينها هم تقريباً شبيه همان حزب بود.
- قبل و بعد از اينها هم افراد و اشخاص و دسته ها و گروه ها از اين حرفها ميزدند.
- آخر کار هم همين يکي دو سال پيش بود که آمريکاييهاي بزرگوار همين حرف را گفتند و يک مقام عاليرتبه آمريکايي گفت که جمهوري اسلامي چهل سالگي خود را نخواهد ديد. يادم نميآيد در هيچ نظام ديگري اين همه پيشگويي براي زوال و فروپاشي شده باشد.
- کساني که اين پيشگوييها را ميکردند نگاهشان به نظامهاي برآمده از انقلابها بود. چون بسياري از نهضتها بعد از سالهاي کوتاهي بعد از بوجود آمدن از بين رفتند. انقلاب کبير فرانسه تقريباً 15 سال بعد دچار سلطنت استبدادي محکمي شد که همان ناپلئون باشد. در سراسر دنيا هم همينطور. در ايران هم نهضت مشروطه با آن همه سرو صدا و شوق ايجاد شد و 15 سال بعد از اينکه فرمان مشروطيت امضا شد کسي مثل رضاخان با آن ديکتاتوري عجيب و استبداد سياه که از دوران قاجار به مراتب بدتر بود سر کار آمد.
- بعد هم در سالهاي 29 و 30 نهضتي ايجاد شد و نفت ايران را از دست انگليسها در آوردند يکي دوسال بعدش کودتا شد و محمدرضا يک استبداد ديکتاتوري پيچيده بسيار خطرناکي را براي مدت طولاني آغاز کرد. يعني اين حوادث اتفاق افتاده است.
- ولي بحمدلله انقلاب و نظام امام خميني نهتنها فرو نپاشيد و متوقف نشد،بلکه روز به روز قدرتمندتر شد،تسليم نشد، جا نزد و روز به روز استقلال خودش را آشکار کرد. توفيقات بزرگ به دست آورد. بر موانع غلبه کرد. چقدر موانع پي در پي بوجود آوردند؛ سياسي،امنيتي، اقتصادي و... امروز جمهوري اسلامي هم توسعه يافتهتر از 40 سال پيش است و از همه جهت جلوتر است به فضل الهي.
- اين سؤال پيش ميآيد که راز اين ماندگاري چيست؟ چرا جمهوري اسلامي با وجود اين همه دشمني به سرنوشت ديگر انقلاب ها دچار نشد؟ من عرض ميکنم راز پرشکوه و افتخاربخش اين نظام، همين دو کلمه است. يعني جمهوري و اسلام. موجودي که از اين دو کلمه ايجاد شده، بايد هم پايدار بماند. هم مردم هست هم اسلام.
- کار بزرگ امام بزرگوار ما اين بود که اين فکر و نظريه جمهوري اسلامي را خلق کرد و آن را وارد ميدان نظريههاي سياسي گوناگون کرد که در آن دوره نظريههاي مختلف سياسي شرقي،غربي در عرصه مسائل سياسي وجود داشت.
- بعد به آن عينيت بخشيد. صرف ايجاد يک نظريه نبود و آن را تحقق داد و نظام جمهوري اسلامي را بوجود آورد.
- امام رضوانالله تعالي عليه انسان بزرگي بود از جهات مختلف از جمله از لحاظ دانش و معرفت ديني. پشتوانه ايجاد اين نظريه و تحقق اين نظريه معرفت عميق او به اسلام بود. اسلام را ميشناخت و ميدانست که حاکميت اسلامي مربوط به پيام اصلي اسلام است و اعتقاد عميق او به مردم.
- امام به مردم و تواناييها و عزم آنها اعتقاد داشت. خاطرهها داريم. سال 41 يک روز در درس بحث را به مسائل جاري کشاندند و گفتند اگر ما دعوت کنيم مردم اين بيابان قم را پر خواهند کرد. کسي فکر نميکرد بتوان مردم را با چنين کاري همراه کرد.
- هر دو بخش اين نظريه؛ هم بخش اسلامي و هم بخش جمهورياش را مربوط به اسلام ميدانست و تسلط او و جامعيت او در فهم مسائل اسلامي اين نظريه را در ذهن ايشان بوجود آورد. البته مخالفاني هم داشت. هم مسئله اسلامي بودن حکومت و هم جنبه مردمي بودن حکومت و مردمسالاري هر دوي اينها مخالفين سرسختي داشت. تا امروز هم مخالفيني هستند که نظراتي دارند که اشاره خواهم کرد.
- در مورد حاکميت اسلام که نظام کشور بايد با ارزشهاي اسلامي اداره بشود در اين مورد مخالفين سرسختي بودند. البته يک جور نبودند. يک دسته همين مذهبيهاي سکولار بودند که ميگفتند دين چنين حق و شأني ندارد که نظام اجتماعي و مديريت کشور را بهعهده بگيرد. دين براي نماز و روزه و کارهاي قلبي است. برخي هم که اصلاً دين را افيون جامعه ميدانستند و ميگفتند نهتنها فايده ندارد بلکه مضر هم هست.
- يک دسته هم معتقدين به دين بودند و از موضع دفاع از دين ميگفتند دين نبايد آلوده به سياست شود و دين کنار بنشيند و تقدس خودش را حفظ کند و وارد ميدان سياست نشود. اگر آدم درست درباره اينها قضاوت کند سکولارهاي مذهبي هستند.
- مخالفان حاکميت مردمي، آنها هم دو جبهه بودند. يک جبهه،ليبرالهاي سکولار بودند که معتقد به مردمسالاري بودند منتها ميگفتند مردمسالاري ربطي به دين ندارد و مردمسالاري را مردان فنسالار و تکنوکرات بايد در عرصه جمهوريت و مردمسالاري وارد کنند.
- عدهاي هم کساني بودند که معتقد به دين بودند امّا ميگفتند حاکيمت دين به مردم ربطي ندارد. نمونههاي اين نظر دوم را اين اواخر در داعش ملاحظه کرديم.
- امام با توکل به خدا، با ايمان به مردم و با استناد به آن معرفت عميقي که از دين داشت محکم ايستاد و اين نظريه را پيش برد و اين نوآوري بزرگ را تحقق بخشيد. اين يک استنباط عالمانه است. امري احساساتي نيست. اينکه دين بايد حاکم شود و در اين حاکميت،مردم بايد حضور داشته باشند از متن اسلام برميآيد. حاکيمت دين را قرآن به طور روشن مطرح کرده است اگر کسي اين را منکر شود درست در قرآن تدبير نکرده است.
- قرآن ميفرمايد پيغمبران را فرستاديم که مردم از آنها پيروي کنند. در چه چيزهايي؟ آيات مربوط به قسط، جهاد، حدود و مجازاتها. آيات مربوط به قراردادهاي بينالمللي. اين آيات يعني حکومت. اين آيات ميگويد در اين موارد بايد از رسول اطاعت شود.
- البته سنت و حديث و کلمات پيامبر که وجود دارد. خود رسول اکرم(ص) وقتي که نمايندگان يثرب آمدند و با پيامبر صحبت کردند، پيامبر همين پيمان را از آنها گرفت و گفت ميآيم به مدينه ولي تا پاي جان بايد دفاع کنيد. بعد هم که وارد مدينه شد،حاکميت را بوجود آورد. اين حاکميت مربوط به پيغمبري او بود.
- بعد از پيغمبر هم با اينکه سر جانشيني ايشان اختلاف بود لکن احدي شک نداشت که هر حکومتي تشکيل شود بر اساس قرآن بايد باشد. بنابراين مسئله حاکميت دين و اسلام امر روشني است. لازمه آن اعتقاد به اسلام است.
- اما مسئله جمهوريت و مردمسالاري و اعتبار رأي مردم؛ اين هم مسئله مهمي است. از دو منظر بايد به اين نگاه کرد؛ يک منظر جنبه اعتقادي است که قضيه حق و مسئوليت هست يک منظر هم امکان تحقق حاکميت دين هست که بدون مردم قابل تحقق نيست.
- بخش اول که حضور مردم است اين از مسئوليت انسانها فهميده ميشود.در قرآن و روايات درباره مسئوليت مردم بر سرنوشت جامعه مطالب فراواني هست.
- در بيان اميرالمومنين در خطبه معروف به صفين عبارتي دارند که مهم است. ميفرمايد مسئوليت مهم مردم اين است که حق اقامه شود. وظيفه امر به معروف وظيفهاي عمومي است و يکي از مهمترين معروفها، حکومت حق و عادلانه است و مردم بايد به اين موضوع، امر کنند.
- همچنين مسئله لزوم مبارزه با انحرافات جامعه که اميرالمومنين يکي از دلايل پذيرش حکومت را همين ميداند. ميفرمايد خداي متعال اين پيمان را از علما گرفته که به فاصلههاي اجتماعي تن ندهند که يکي از سيري، مشرف به موت باشد، ديگري از گرسنگي. علما که فرموده است، يا به اين خاطر است که اين مسئوليت درباره آنها بيشتر است يا علما به معناي دانايان و مطلعين است.
- بنابراين اين مسئوليت،همگاني است. حالا چطور اعمال شود، در زمانهاي مختلف متفاوت است. امروز از طريق انتخابات است. انسانها آزاد هستند که انتخاب کنند. اين جزو مسلمات اسلام است.
- پس مسئله مردمسالاري متکي به اين معارف ديني است. هم قرآن در آن وجود دارد، هم حديث، هم نهجالبلاغه و هم رفتارهاي پيامبر در آن موجود است. پيامبر ميفرمايد در روش و شيوه کار من نظر بدهيد و دخالت کنيد و خودداري نکنيد.
- منظر دوم که منظر پشتيباني مردم است هم واضح است. حکومتها، اگر حکومت غير ديني باشد، اگر مردم پيرو آنها نباشند مجبورند با ظلم و شلاق حاکميت کنند. حالا حکومت اسلامي که اهل زور و شلاق نيست نميتواند بدون پشتوانه مردم ادامه پيدا کند که بحمدلله ادامه پيدا کرده و از اين به بعد هم خواهد بود.
- اينکه برخي گفتند امام، انتخابات را از غربيها گرفت، حرف بسيار بيمبنايي است. امامي که ما شناختيم و با او همکاري کرديم کسي نبود که به خاطر رودربايستي با اين و آن، از حق خدا سرپيچي کند.
- آن روزي که امام مسئله حجاب را مطرح کردند،خيلي ها مخالف بودند. حتي افراد نزديک به امام. يکي از نزديکان امام به من گفت که اين چه حرفي است که امام ميگويد شما ايشان را منصرف کنيد. البته ما هم با امام، همنظر بوديم.
- امام بزرگوار،اين نوانديشي ديني را انجام دادند. اين مکتب مترقي و نو و اين برداشت زيبا و شکفتانگيز از اسلام را که متکي به آن فکر روشن و معرفت عميق بودند ارائه دادند و با اين طرح استوار و منطقي توانستند ملت ايران را که قرنها با استبداد خو گرفته بود، وسط صحنه بيايند و کاري کرد که مردم خود را باور کنند.
- شما جوانان که دوران قبل از انقلاب را نديدهايد سخت است که آن دوران را لمس کنيد. ما در آن دوران زندگي کرديم. مردم هيچکاره محض بودند. بخصوص در دوران سياه استبداد پهلوي که ما بيست سي سال آخر آن را درک کرديم. امام با حرکتي جهشي اين مردم را به ميدان آورد. ملت خود را باور کرد و ظرفيت عظيم توانايي و اراده ملت را امام به کار گرفت و آن را با رهبري و هدايت خود، توانست به مرحلهاي برساند که کارهاي بزرگي انجام دهد. سلطنت چند هزار ساله را ساقط کنند،مردم را به وسط ميدان بياورند و کاري کنند با فهم مردم که مقاومت کنند و روز به روز قوي تر شوند. يک روز جمهوري اسلامي نهالي بود و امروز شجره تنومندي است که هيچ طوفاني آن را از جا نميکند.
- ملت توانست خودش را در حوادث سهمگيني نگه دارد. هشت سال قدرتهاي بزرگ ،دشمن ما را کمک کردند تا جمهوري اسلامي را نابود کنند امّا ملت ايران با قدرت ايستاد و آنها را به زانو درآورد و حوزه اقتدار و عزّت خودش را توسعه داد.
- گرهگشاي مشکلات کشور همين است که ما اسلام را رعايت کنيم و مردم در صحنه حضور داشته باشند. اين که ميفرمود نه يک کلمه کم نه يک کلمه زياد، معنا ندارد. نه اسلام بدون جمهوري و نه جمهوري بدون اسلام. هيچ منافاتي هم با هم ندارند.
- حاکميت اسلام يعني محتوا و جهتگيري را اسلام تعيين ميکند و حاکميت مردم يعني شکل حکومت را مردم تعيين ميکنند.
- واقع قضيه هم همين است که گرهگشاي همه کارهاي کشور همين است. هر جايي که مردم را به کار گرفتيم و رعايت اسلام را کرديم پيش رفتيم. هم در دوران امام هم در اين دهها سال پس از امام تا امروز. اين را قاطعانه ميگويم و شواهد فراواني هم هست. هر جا مردم را وارد ميدان کرديم و اسلام را ميزان کارمان قرار داديم پيش رفتيم. هر جاي يکي از اين دو لنگ زد پيش نرفتيم.
- در مسائل اقتصاد اگر مردم را وارد کنيم، اينکه چند سال است که ميگويم کارگاههاي کوچک صنعتي را رشد بدهيم به اين معني است که اينها ميليونها انسان را تغذيه ميکنند. اين حضور مردم است ديگر. اگر اين را تقويت کرده بوديم امروز وضع اقتصاد بهتر بود.
- در مسائل ديگر هم همينطور است. اگر مسئولين محترم کشور اين موضوع برايشان جا بيفتد که هم حدود اسلامي را کامل رعايت کنند که در مسائل داخلي چه خارجي و چه در مسائل سياسي و غيره، و از طرفي حضور مردم را هم تأمين کنند، همه مشکلات کشور حل خواهد شد.
- هم در مورد اسلام و هم مردمسالاري،امام بيانات روشن و قاطعي دارند. امام، اسلام متحجرين و التقاطيون را به طور قاطع رد ميکنند. اسلام در نظر امام، اسلامي است که عدالتخواه است، ضد استکبار است، ضد فساد است. اينها در بيانات امام روشن است. هم در وصيتنامه هست هم در اين بيش از بيست جلد بيانات امام وجود دارد.
- اسلامي که امام به آن معتقد است، ضد استکبار است. ضد آمريکاست. ضد دخالت بيگانگان در امور داخلي کشور است. ضد زانو زدن در مقابل دشمن است. اسلامي که امام به آن معتقد است، اسلام ضد فساد و ويژهخواري است و اين چيزهايي که مشخص ميشود در زمينه حضور فساد در برخي بخشها، اين قطعاً ضداسلامي است.
- دولت اسلامي دولتي است که با فساد مبارزه کند. اسلام طرفدار محرومين است،ضد فاصله طبقاتي است.
- امام در يکي از نامهايشان به يکي از مسئولين که مربوط به اواخر عمر بابرکت ايشان است مينويسند « شما بايد نشان دهيد که چگونه مردم، عليه ظلم و بيداد، تحجر و واپسگرايي قيام کردند و فکر اسلام ناب محمدي را جايگزين تفکر اسلام سلطنتي، اسلام سرمايه داري، اسلام التقاط و در يک کلمه اسلام امريکايي کردند.»
- درباره مردمسالاري که انتخابات را مظهر مردمسالاري ديني ميدانست امام؛ امروز انتخابات با رأي مردم ممکن ميشود. ممکن است روزي برسد که نظر مردم به طريق ديگري تأمين بشود. ولي امروز انتخابات است. امام، انتخابات را فريضه ديني ميدانستند. در وصيتنامه امام عبارت هشداردهنده اي است. ميفرمايند عدم حضور در انتخابات در برخي مقاطع چه بسا گناهي باشد در رأس گناهان کبيره.
- بحمدلله بعد از رحلت امام، ملت ايران اين عطيه الهي و اين مردمسالاري ديني را حفظ کردند. در مقابل توطئه دشمنان ايران که انواع تلاشها را کردند که مردم را جدا کنند و بياعتقاد کنند به مردمسالاري ديني اين توطئه را خنثي کردند و هربار به هر شکلي وارد شدند با سد پولادين مردم ايران مواجه شدند.
- امروز هم همين است. دشمنان کمين گرفتهاند که بين مردم و نظام اسلامي فاصله بياندازند امّا با سد پولادين مردم ايران مواجه هستند. هم توطئه امنيتي کردند هم تهاجم فکري که در همه اينها ناکام ماندند.
- متأسفانه کساني هم بوده و هستند که حرف دشمنان را به نحوي تکرار ميکند. اين ايدئولوژيزدايي که برخي مطرح ميکنند همان حرف مخالفان مردمسالاري ديني است. برخي از راه ديگري وارد ميشوند و ميگويند قداست دين است که کنار بايستد. اين هم همان حرف برخي در اول انقلاب است.
- اين هم که مردمسالاري با دين جمع نميشود هم حرف دشمنان است. البته ممکن است برخي از روي غفلت اين حرف را بگونيد. بدانند که اين حرف حرف دشمن است و دشمن ميخواهد ريشه اسلاميت را بزنند. برخي دلسوزي ميکنند که مردمسالاري از بين رفت، اينها ميخواهند اسلام را کنار بزنند. خطاي بزرگي است اگر ما مردمسالاري را از تفکر و روح اسلامي بيگانه کنيم.
- قانون اساسي هم تکليف را تعيين کرده. رجال مذهبي و سياسي را رئيسجمهور و همهکاره کشور کرده است. اين قيد سياسي براي اين است که در ميدان سياست بتواند مصالح را در نظر بگيرد و در بُعد ديني هم بتواند به هدايت مردم کمک کند. مسئله تقوا و امانت هم که در قانون اساسي روي آن تکيه شده بسيار مهم است.
- چون اين روزها روزهاي انتخابات است، خب خوشبختانه محيط انتخابات در حال گرم شده است. اما برخي به بهانه واهي ميخواهند وظيفه مشارکت در انتخابات را کنار بگذارند که اين عمل به خواست دشمنان ملت ايران است. بايد هر دو رکن به طور کامل ديده شود؛ هم مردمسالاري هم اسلامي بودند. هر رکني تضعيف بشود سيلي خواهيم خورد.
- اما درباره انتخابات؛ گفته ميشود برخي به خاطر فشارهاي معيشتي که همه آن را لمس ميکنيم، مردد هستند که آيا شرکت کنند يا نه. يا برخي ميگويند در دورههاي مختلفي به کسي با شوق رأي داديم امّا در آخر دوره منجر به دلخوري شد. پس بهتر است شرکت نکنيم. اينها استدلالهاي درستي نيست. نبايد اين چيزها ما را دلسرد کند.
اگر ناکارآمدي هست بايد با انتخاب خوب آن را جبران کنيم نه با عدم انتخاب. اگر ضعفي در مديريتها هست، راهش چيست؟ راهش اين است که در انتخابات شرکت نکنيم يا راهش اين است که يک مديريت به معناي واقعي کلمه اسلامي و مردمي بوجود بياوريم.
- البته در انتخاب بايد دقت کرد. تأکيد ميکنم به وعده و حرف نميشود اعتماد کرد. نسبت به خارجيها هم همين را ميگويم که مدام حرف تحويل ميدهند. هميشه به مسئولان گفتهام که به حرف و وعده خارجيها تکيه نکنيد. به عمل کار برآيد. در مسائل مهم کشور هم همينطور است. حرف آسان است و هر کسي ادعايي ميکند. بايد نگاه کرد که اين وعده آيا در گذشته اين فرد عملي وجود دارد يا نه. اگر وجود دارد ميشود اعتماد کرد.
- توقعي هم از خود نامزدها داريم. وعدههايي که مطمئن نيستند ميتوانند انجام دهند نگويند. اين وعدهها به ضرر کشور است. چرا که شما وعدهاي ميدهيد بعد اگر به رياستجهوري رسيدند مردم را نسبت به نظام و انتخابات دلسرد ميکنيد.
- بنابراين دادن وعدهاي که مطمئن نيستند بتوانند عمل کنند جايز نيست. وعدههايي که مسلم است و اهل فن تأييد ميکنند را بدهيد. امّا برخي وعدهها که پشتوانه عملي ندارد نبايد داد. چون موجب دلسردي مردم ميشود بعداً و اين گناه است.
- نامزدها شعارهايي بدهند که به آن اعتقاد دارند. برخي شعارهايي ميدهند. ما ميشناسيم افراد را که ممکن است در دل،خيلي به اين شعارها باور نداشته باشند. شعارهايي که برخلاف باور آن فرد است نبايد گفته شود.
- هفته قبل گفتم کساني که سخن نافذي دارند مردم را تشويق کنند به حضور در انتخابات. اين مخصوص اين افراد نيست. تک تک آحاد مردم خود را موظف بدانند که ديگران را به حضور در انتخابات تشويق کنند. اين تواصي به حق است و وظيفه است. افراد خانواد، همکار، دوستان و کساني که با آنها سر و کار داريد را دعوت کنيد.
- توقع ديگر از نامزدها اين است که تصميم بگيرند اگر چنانچه پيروز شدند، خودشان را متعهد بدانند. اولاً به عدالت اجتماعي و کاهش فاصله فقير و غني. اين کار را جزو اساسيترين کارهاي خودشان بدانند. ثانياً مبارزه با فساد بدون ملاحظه. خودشان را متعهد بدانند که توليد داخلي را تقويت کنند.
- بارها عرض کرديم؛ اين حرف متخصصين اقتصادي هم هست. محور نجات اقتصاد کشور تقويت توليد داخلي است. مبارزه با قاچاق، واردات بيرويه و مبارزه با کساني که جيب خود را از طريق واردات پر ميشود. اين را متعهد شوند، اين آقاي نامزد خود را متعهد کند و تصريح کند که به اين متعهد است تا اگر انتخاب شد و عمل نکرد دستگاههاي نظارتي از او بپرسند که چرا انجام نداد.
- يک تذکر ضروري وجود دارد. در جريان عدم احراز صلاحيت به برخي کساني که احراز صلاحيت نشدند جفا و ظلم شد. نسبتهايي داده شد يا به خودشان يا خانوادهشان که واقعيت نداشت. خانوادههاي محترم و عفيف که مواجه با چنين نسبتهايي شدند. گزارشهاي خلافي بود که بعد هم مشخص شد که خلاف است. ولي در فضاي مجازي پخش شد. اينکه ميگويم فضاي مجازي رهاست همين است. حفظ آبروي افراد جزء بالاترين وظايف است. مطالبه من از دستگاهها اين است که جبران کنند. مواردي درباره خانواده و فرزند کسي داده شده که بعد معلوم شده که غلط است. اين را جبران کنند.
- خدا ما را از هتک حرمت مومن و تخلف از وظايفان محفوظ بدارد. خداوند امام ما را در برزخ و قيامت با اولياء محشور بفرمايد. خداوند انشاءالله اين انتخابات را براي ملت ايران خير قرار دهد و دشمنشکن قرار دهد که انشاءالله همينطور هم خواهد شد.
انتهاي پيام/